هديه تولد
هستي مامان چند وقته هديه تولدت ذهن من وباباي رو مشغول كرده بود گزينه هاي رو كه خودت گفته بودي عملي كردنشون كمي برامون سخت بود (1-خريد سگ 2-تبلب) جشنم كه موفق نشديم برات بگيريم حالا تا بعد ...
باباي عقيده داشت زماني خودت توانايي نگهداري حيوان رو داشته باشي برات بخره در مورد تبلت هم فعلاًضرورتي براي تهيه اش نديديم چون ممكن بود ديگه درس ومشق تعطيل.به هرحال باباي رو راضي كه چه عرض كنم مجبور كرديم موافقت كنه با گزينه اول علرغم ميلش با اصرار من ودرخواست مكرر تو موافقت كرد وبا كمك مهردادجون كه ما هميشه مزاحمش هستيم رفتي وسگت رو كه ازنژاد شيواوو و6 ماه بنام blacky است خريدي وخودت اسمش رو گذاشتي مگي به ياد سگي كه قبلاًدايي مظفر بهت داد وتو هنوز خيلي كوچك بودي وما نتونستيم نگهداريش كنيم عزيزم.اولين كاري كه بعد از مراجعه به دامپزشکی وزدن واکسن كردي نظر دايي مظفر رو درمورد سگت پرسيدي ودايي جون هم اون رو تائيد كرد وزن دايي جون هم خيلي خوشحال شد كه تو بالاخره به آرزوت رسيدي وحالا يه سگ داري وخيلي هم دوستش داري مباركت باشه در ضمن هاناي هم خيلي سگ رو دوست داره وصداش میکنه هاپی نازالبته نه به اندازه اسب كه وقتي توي تلويزيون اسب مي بينه ديوونه ميشه وهي تكرار ميكنه اسب نرو نرو واگه تصوير اسب بره كنترل تلويزيون رو مياره وميگه بيارش فداي دختراي حيوون دوستم بشم.
هستي جون هنوز نميدونم تصميم درستي گرفتم يا نه ولي اميدوارم به قول هاي كه دادي درخصوص درس وكلاس هاي آموزشي وفادار باشي ومن وباباي رو پشيمون نكني تا ما هم بتونيم در آينده به قولمون عمل كنيم ويه اسبم براتون بخريم البته اون ديگه وقتي كه بزرگ شدين. ايشالا.