هانا هانا ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

هستي وهاناي مامان

چادر نماز گُل گُلي

1391/9/27 17:30
نویسنده : مامان فريبا
1,158 بازدید
اشتراک گذاری

 

هاناي من  از بس چادر نماز بزرگ  سرت ميكني وميخوري زمين، از خیلی وقت پیش توی فكرتهیه چادر نماز برات بودم متفکر

 ديشب فرصتي پيدا كردم .چون هستي  رو عصر بردم  تولد همكلاسيش فاطمه بقول خودش فاطمه باقري 2 و تو هم بعد از كلي بهانه گرفتن براي نبود هستي با تاب دادنت توي پتو (بياد بچگي هستي)باكمك بابايي خوابت برد. بابايي هم مشغول كتاب خوندن شد. منم ٢٦ آذر فارغ از همه رفتم به جمع وجور كردن انباري كه يه ساك لباس از بچگي هستي كه نگه داشته بودم وقتي بزرگ شد ببينه چقدر كوچلو بوده رو پيدا كردم داخلش از جمله چادر هستي رو كه زن دايي حبيبه براش دوخته بود رو ديدم .

لباسا من  رو با خودشون به خاطرات بچگي هستي بردند انگار ديروز بود .چه زود می گذره .نگران

هانا وقتي بيدار شد وچادرو بهش نشون دادم خيلي خوشحال شد فوري رفت سُجاده رو هم آوردو شروع به الله كردن كرد .بوسيدمش گفتم درش بيار ميشورمش فردا ميگم خاله مرضيه كشش رو عوض كنه .بهم گفت نه سرم باشه.

هستی وقتی اومد ولباساشو دید کلی ذوق زد گفت من میخواهم نی نی باشم بوسیدمش بهش گفتم توهنوزم نی نی منی قربونت برم .ماچچون درس ومشقش مونده یود دیگه مشغول شد.

 صبح اول وقت كه هانا هنوز خواب بود چادر رو با لباسا انداختم ماشين لباسشويي رفتم اداره ظهر كه اومدم ديدم چادر دست خاله با كش وقيچي .خاله گفت هانا گفته كش بدوز، قربون دخترم كه دستور میده و نقل قول هم ميكنه .بالاخره دخترم شده چادر به سر ودائم سرشه.

فدات بشم گلم قلبماچ

                                             

                                             

 

                                                    

 

                                         

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

مامان مهنا
28 آذر 91 12:24
سلام عزیزم مرسی از حضورت و تبریک برای تولده دخترم
چقدر قشنگه گل دختر
ببوسش


ممنون عزيزم مهنا جون رو ببوسيد.
خاله سارا و انوشا
28 آذر 91 14:39
الهی فداش بشم هانایی چقدر عزیز شدی بچه ها چه زود بزرگ میشن فربیا جان


مرسي سارا جان نگاهت قشنگه.
مامان نيروانا
28 آذر 91 15:21
خيلي زود ميگذره نه فريبا جون!
خيلي لذتبخشه مرور خاطرات بچگياشون.
فداي هانا كه چه عشقي ميكنه با چادر، خصوصا كه يادآور خاطرات ني ني اي هاي هستي جون خواهرشه. مباركش باشه اين هديه ي زوديافته. ببوسينشون خوشگلا رو


آره عزيزم خيلي زودتر از اوني كه فكر ميكنيم.هميشه حسرت ميخورم كه چرا خاطرات كودكي هستي رو مكتوب نكردم .چون به قول توي عزيز مرورشون لذتبخشه. ممنون از محبتت. نيرواناي ملوس رو ببوس فراوون.
مامانی درسا
29 آذر 91 3:20
ای جووووونم به این دو تا دسته گلت عزیزم ...... انشاالله که سایه شما و همسرتون همیشه به سلامتی بالای سرشون باشه ...... راستی نظراتت چی شد مدیریت تونست کمک کنه ...... ببوس دو تا فرشته تو


ممنون عزيزم لطف كردي بهمون سر زدين ايشالا شما هم هميشه شادوتندرست باشيد.درسا جون رو ببوسيد.
مامان آوینا
1 دی 91 18:23
چه دختر نازی
آوینا هم عاشق چادره


مرسي عزيزم
مامان نيروانا
2 دی 91 11:00
سلام فريباجون،‌ ايشالا يلدا خوش ذشته باشه. ممنونم از تبريك يلدايي قشنگت خونه ي نيروانام.


ممنون عزيزم ايشالا همينطور براي شما
عمه نجمه
4 دی 91 17:47
الهی فداش بشم با اون چادر سر کردنش


ممنون از محبتت عمه جون
شیرین
6 دی 91 15:03
وای خاله فریبا نمیدوونین که چقدر من هانا و هستی رو دوست دارم از طرف من یه عالمه ببوسیدشون قربونه هانا برم با چادر گل گلیش


مرسی خاله قربون قلب مهربونت برم
مامان نگین
24 دی 91 16:47
فدات بشم با این عکس خوشکلت


ممنون خاله جون نگاهتون قشنگه