هانا هانا ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

هستي وهاناي مامان

يادمان يكسال ونيمي

1391/5/19 10:44
نویسنده : مامان فريبا
863 بازدید
اشتراک گذاری

18ماهگي

هاناي گلم امروز 19 مرداد قدم گذاشتي توي يكسال ونيمي عزيز دلم خيلي خانم شدي همه چيزو ميفهمي ديگه نگاه كردنت وحرف زدنت معني دار شده ديروزبا هستي وتووبابا ناصر رفتيم فروشگاه رنگين كمان نمي دوني چه چوري ذوق ميزدي وبلند بلند حرف ميزدي ميگفتي  ادني بياواسباب بازيها رو نشون هستي ميدادي ودستت به هركدوم ميرسيد بر ميداشتي وبه من وهستي ميدادي آخر سرهم سه تا عروسك عين هم  برداشتي وحاضر نبودي پس بدي كه بالاخره هين جور كه بغل بابا ناصربودي هستي موفق شد راضيت كنه ويكشون كه پستانك داشت بايه بازي سرگرمي  برات خريديم وهستي هم يك هاپو روباتيك برداشت كه تو هم خيلي دوستش داري درضمن بهت بگم تو هم مثل هستي خيلي حيوون دوستي وعاشق اسب هرجا اسب ويا عكسشو ببيني ديوونه ميشي دايي مظفر هميشه هم به هستي وهم به تو ميگه "دختراي حيوون دوست" وهستي هم از همون بچگي به دايي مي گفت  دايي جون من هم مثل شما حيوونا رو خيلي دوست دارم وهرچي سوال در مورد نگهداري حيووناي كه داشت مثل طوطي،همستر،اردك ،عروس هلندي ،لاك پشت،خرگوش،مرغ عشق و....از دايي مي پرسيد ودايي جان هم با عشق وحوصله جوابشو ميداد اين علاقه شما به دايي جان رفته دايي هم عاشق حيوونا وپرنده هاست خيلي هم داشته ونگهداري كرده.دختراي دايي (هم خاله سارا وخاله سوزان) هم همين جوري مثل باباشون هستند.

هاناي عزيزيه پيشي بابا پايدار اينها دارند عصرا كه مامان سيمين فرش مينداز رو حياط بابا پايدارهم بالشتتاشو مياره وميشينه ويكي يكي خاله ها ودايي ها ميايند روحياط باصفا دورهم  محفل ميكنيم (خدا مامان سيمين وبابا پايدار حفظ كنه و120 سال عمر كنن) رو ديوار  يه خانم پيشي مياد ومامان سيمين براش غذا مياره تو هم كبف ميكني وهي ميخواهي يه چيز بهش بدي كه مامان سيمين گوشتي چيزي بهت ميده وتو خوشحال ميري طرفش وبه من اشاره ميكني كه بزارش رو ديوار اين ديگه شده پيشي هاناخانم لاك پشت هستي خانم هم با توصيه دايي مظفر توي گلخونه بابا پايدار نگهداري ميشه ومامان سيمين ميگه گاه گاهي از ديوار گلخونه مي افته پائين كه دوباره ميذارمش بالا بالاخره اين هم يادمان 18 ماهگي گلم.مباركت باشه عزيزم

 niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)