بيا تا قدر يكديگر بدانيم كه تا ...
سلام امروز بعد از تقريباً دوسال سري به وبلاگ زدم وبه خاطرات مروري داشتم .دلم گرفت يادي از خوشي وغم هاي اين مدت كردم واينكه چرا مطالب رو ثبت نكردم . بخشيش بر ميگرده به تنبلي من وبيشترش به مشغله كاريم خوب بگذريم دل ودماغي هم نبود مخصوصا ً از بهمن 93 كه پدر عزيزم رو از دست دادم زندگي همهمون رنگ ديگه بخودش گرفت هنوز باورمون نميشه پدرمون مثل يك كوه بود افسوس وصد افسوس كه قدرش رو ندونستيم وفكر ميكرديم هميشه پيشمون مي ماند هنوز تو چهره مادرم كه نگاه ميكنم غم ودرد نبود يار وغم خوار 4-53 ساله اش رو بخوبي حس ميكنم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی