هديه تولد
هستي مامان چند وقته هديه تولدت ذهن من وباباي رو مشغول كرده بود گزينه هاي رو كه خودت گفته بودي عملي كردنشون كمي برامون سخت بود (1-خريد سگ 2-تبلب) جشنم كه موفق نشديم برات بگيريم حالا تا بعد ... باباي عقيده داشت زماني خودت توانايي نگهداري حيوان رو داشته باشي برات بخره در مورد تبلت هم فعلاًضرورتي براي تهيه اش نديديم چون ممكن بود ديگه درس ومشق تعطيل.به هرحال باباي رو راضي كه چه عرض كنم مجبور كرديم موافقت كنه با گزينه اول علرغم ميلش با اصرار م...
تولدت مبارک
هستی عزیز تولدت مبارک هستي گلم امروز 9 ساله شدی وهاناي عزيز 20ماهه امروز خیلی زيباست به هردوتون تبریک میگم ایشالا ١٢٠ ساله بشین ميخواستم تولد هستي جونو جشن بگيرم كه مصادف شد با جشن عروسي شهرزاد جون .دوستتون دارم ميبوسمتون ...
دل نگراني
از اول مهر كه هستي جون ميره مدرسه هاناي نفس تو تنها شدي وصبح ها بهانه ميگيرفتي وكلي هم بعد از رفتن هستي گريه ميكردي اين موضوع منو خيلي ناراحت وفكرم رو مشغول كرده بود حتي فكر بردنت به مهد رو تو سرم انداخت. از يكطرف هنوزخيلي كوچلوي وهوا هم كم كم سرد ميشه باباي هم نظرش اين كه اگه مهد خوبي پيدا كردم حتماً بزاريمت مهد با چند نفر مشورت كرديم ولي اونها هم اين سن و فصل رو براي مهد مناسب ندونستند البته خاله مرضيه رو خيلي دوست داري وعصرها تا بهاش باي باي نكني وبدرقش نري آروم نمگيري.واين موضوع من رو خيلي خوشحال ميكنه. &n...
اول مهر 91و آغاز كلاس سوم
امروز صبح زود هستي خانم از خواب بيدار شد بعد از خوردن صبحانه وپوشيدن لباس فرم با شوق وذوق وكمي دلهره آماده رفتن شد البته چند وقت همش سوال ميكنه 17 دسامبر كيه واز پيشگويي نوستراداموس ميگه از ديشب هم اين فكر توي ذهنش چرخ ميخورد كه صبح چند دفعه تكرار كرد كمي عصباني شدم بهش تذكر دادم كه ديگه تكرار نكنه ظهر كه اومد براش توضيح ميدهم بيخيال... خوب بگذريم ديشب قرار شد بابا جون هستي رو همراهي كنه ميخواستم هستي رو بدرقه كنم كه وروجك خانم آشفته از خواب بيدار شدن وبا خاله خاله گفتن توجه همه رو به اتاق خواب جلب كرد .خاله رفت آوردش اولين چيزي كه گفت كفش بود چون پريروز براش دمپايي خريده بوديم كلي دوستشون داشت اول صبح پاش كرد وبا...
روزی به نام تو
عروسكهام امروز روز دختره روزتون مبارك ديروزرفتيم سرچشمه خيلي بهتون خوش گذشت مخصوصاً هستي ،چون عاشق سرچشمه ودوستان به قول خودش سرچشمه ايش است به محض رسيدن هستي جون خواهش كرد ببرمش پيش شهرزاد جون يكي از بهترين دوستانش وما به اتفاق رفتيم خونه خاله كريمي چند وقت بود كه همديگر رونديده بوديم وتجديد خاطره شد وخيلي خوش گذشت هستي وشهرزاد وهمچنين شيوا وهانا كلي با هم بازي كردند شهرزاد جون خانم شده امسال هم جهش زده بهش تبريك گفتيم ايشالا هميشه موفق باشه شيوا هم مثل هانا كوچلو مونده ولي كمي تپل تر شده بود خدا حافظشون باشه .هستي پيش شهرزاد موند و بعد من هانا رفتيم خونه دايي علي ،پرني...
میزبانی هستی
امروز هستی خانم میزبان دوستان خیلی خوبش بیتا وشیرین جان بود .از اول تابستان قرار بود بچه ها یه روز از کرمان بیان پیش هستی وامروز اومدن .هستی وهانا خیلی خوشحال شدن وبهشون خوش گذشت البته تنها دوست هستی که رفسنجانه وگاه گاهی میاد پیش هستی وگاهی هستی پیشش میره نگینه که اونم خیلی دختر خوبیه ودیگه دوستی که رفت وآمد داشته باشه نداره وبرای همین که روز شماری میکنه چهارشنبه بشه وبره کرمان پيش ويانا و.... بالاخره عصر که بچه ها میخواستن برن هستی وهانا خیلی بی قراری کردن وبا شیرین وبیتا جان اومدن اداره وتوی اداره اونا رو بدرقه کردن.وهستی خواهش کرد که خاله بچه ها رو بیشترپيشش بیارن .البته شیرین جان که خانم شده و...
19 ماهگي
امروز هاناي گلم 19 ماهه شدي مباركت باشه عزيزم درضمن بهت بگم ماماني امروز حادثه هم ديدي كه بخير گذشت وروجك انگشتتو با قيچي بريدي كلي گريه كردي اسم قيچي رو مي شنيدي يا قيچي رو ميديدي مي ترسيدي وفرار ميكردي مرتب هم انگشتتو مي اوردي جلو لبمون ميگفتي بوس بلاخره كار ما شده بوسيدن انگشت پرنسس .هستي خانم هم به توصيه آقاي مشاوردو شبه كه توي اتاق خودشون ميخوابه ديگه خانم شده واصرار داره هانا هم شب پيشش بخوابه قربون شاهزاده خانم برم ...
تولد بابا جون
امروز عزيز دلا هستي وهانا جان 8 شهريور روز تولد بابا جونه تولدش مبارك بابا جون 42 ساله شد ما ديگه تولدهاي خودمون(من وبابات) در حد يه يادبود شده ويه تبريك ،صبح كه با هستي تلفني صحبت كردم از من تقاضاي يه دسته گل زيبا كرد كه وقتي عصر بابا جون از سر كار برگشت بهش هديه بده ولي من پيشنهاد دادم بزاره شب كه رفتيم كرمان بعد از كلاس زبان شام بريم بيرون وهديه هامون اونجا به بابا جون بدهيم كه مورد موافقت هستي خانم قرار نگرفت .هستي ظهر رفت خونه تنها دوستش در رفسنجان نگين وقرارشد خواستيم بريم كرمان بريم دنبالش . دسته گلي براي هستي خانم مهيا كرديم يه كيف پول هم كه خيلي وقت مي ديدم ناصر احتياج داره وخداخدا مي كردم اينجا پيدا ك...
تعطيلات عيد فطر 91
امسال تعطيلات عيد فطرتوي تقويم دو روزبود وبراي كارمندان مثل ما اون هم توي تابستان كه مدرسه ها تعطيل، عالي بود. باباي قول مسافرت رفتن رو داده بود اما يه كم اذيتمون كرد خاله آزاده اينها ميخواستن برن آنتاليا من هم به باباي پيشنهاد دادم كه با هم بريم ولي مورد موافقت قرار نگرفت واصرار بابا رفتن به نرفته هاي ايران بود اون هم با ماشين كه من مخالفت كردم رانندگي توي جاده اون هم مسير طولاني با بچه كوچك(هانا) سخت بود بالاخره با توافق همه تصميم گرفتيم بريم تهران چون بابا هم كار اداري داشت وتوي اين ايام هم تهران خلوت مي شود گفتيم ميريم هم گشتي ميزنيم هم خريدي ميكنيم هم بابا به كارش ميرسه بليط رفت وبرگشت گرفتيم شنبه 28 مرداد رفت و...