من از زبان تو
هاناي عزيز ديشب( 7/9/91) براي اولين بار صدام زدي مامان فريبا خيلي ذوق زده شدم باورم نمي شد چون تا ديشب فقط مامان بودم برخلاف باباي كه از خيلي وقت پيش بابا ناصر بود البته تلفظ اسم من كمي مشكله،يادم هستي جون هم اوايل من رو به اسم مامان بيا صدا ميزد وتلفظ فريبا براش سخت بود .بالاخره ديشب قند توي دلم آب شد باباي هم تعجب كرده بود بروي خودش نياورد ولي زير چشمي نگاهت كرد ولبخند زد.هستي جون هم خوشحال شده بود و چند دفعه مثل تو تكرار كرد.هاناي عزيز خيلي كلمه ها رو قشنگ ادا ميكني چند روز پيش ازم كرم اكسيد دوزنگ خواستي خيلي قشنگ گفتي همون موقع ميخواستم گازت بگيرم آخه هم ميدوني كرم رو براي چي ميخواهي هم قشنگ ...